به نام خدا روز هشتم رو شروع میکنیم

سلام خوبی؟ چه خبر؟

میگم تا حالا به این فکر کردی که چرا بعضیا نتایجشون ثبات خیلی زیادی یا دائمی داره؟ و رو به جلو دارن حرکت میکنن اما ی عده همش بالا و پایین میشن و زندگیشون ثبات خاصی نداره، رشدشونم دائمی نیست اصلا، چون اینجورین که مثلا ی‌ روز بالان، ی‌ روز پایین!
ی مدتی پولدارن ی مدت بی پول، ی مدتی حالشون خوبه ی مدتی داغون، ی مدتی انگیزه و انرژی دارن ی مدت نه 
کلا ثبات خاصی نمی‌بینی توی زندگیشون!

به نظر من همه ی اینا ریشش در عدم داشتن یک شخصیت با ثبات هستش که نتایج عدم وجودشم نداشتن ثبات توی بخش بخش زندگیه!

حالا بریم سراغ اینکه چرا ما برای ترک کردن عادت های بدمون نیاز به یک شخصیت خوب داریم؟

ببین همون‌جوری که توی مثال هام گفتم ی عده هستن که ی مدت نتیجه میگیرن ی مدت نمی‌گیرن، ی مدت حالشون خوبه ی مدت داغون 

خب همچین آدمی اگر ی عادت بدی رو داشته باشه چطور میتونه توقع داشته باشه که بتونه ریشه ای اون عادت بد رو کنار بزاره؟

کسی که توی اکثر بخش های زندگیش نا موفق بوده و دنبال این نبوده که مسائل رو به صورت بنیادین حل کنه!

ببین بزار ی مثالی بزنم، ی نفری که میخواد بره مثلا کارشناسی یا ارشد ریاضی بخونه باید با fundamental یا با بیس ریاضی آشنایی داشته باشه تا بتونه درس های کارشناسی یا ارشد رو پاس کنه دیگه! در حقیقت باید انقدر ریشه هاش رو خوب بالا اورده باشه، انقدر ریاضیات تو مغزش ریشه زده باشه که مشکلی نداشته باشه که با چالش های جدید که نیاز به اون ریشه ها دارن مواجه بشه!

توی قضیه ترک عادت های بد هم همینه، تو باید انقدر پیش نیاز ها یا ریشه هات محکم و استوار باشن که شخصیتت رو تغییر بدن تا بتونی ارزش و اعتبار خودت رو از چیزی که هستی با ترک این عادت بد بالاتر ببری!

- وقتی ی کسی صبح سحرخیز باشه
- وقتی در طول روز ۸ تا ۱۰ ساعت کار میکنه یا درس میخونه یا مهارت اموزی داره
- وقتی تفریحات سالم مثل ورزش کردن، گیم بازی کردن، با دوستای خوب بیرون رفتن و...  داره 
- وقتی در طول روز با برنامه رفتار میکنه
- وقتی شبا زود میخوابه
- وقتی محرکات رو از زندگیش حذف کرده
- وقتی تو گوشیش هیچ برنامه ای مثل اینستاگرام و تیک تاک و تلگرام و یوتیوب و چرت و پرت های دیگه رو نداره که ی کرمی روش بخوان بریزن و ذهنش مشغول بشه
- وقتی فیلم و سریال خوب میبینه و سانسور شده هم هست
- وقتی کتاب و پادکست گوش میده و برای خودش و رشد و پیشرفتش ارزش قائله

خب همچین ادمی اگر با شخصیت نیست پس چیه؟
همچین آدمی اگر لایق ی زندگی خوب نیست پس کیه؟

همچین آدمی که انقدر به خودش و رشدش اهمیت میده و انقدر ریشه هاش محکمه و انقدر باشخصیته چرا باید بره همچین کاره بیهوده ای رو انجام بده؟
چرا واقعا؟

بیین با ی همچنین دو دو تا چهارتای ساده میشه فهمید که همچین آدمی ارزشش خیلی بالاعه و کافیه هر چند وقت ی بار یا موقعی که فشار داره بهش وارد میشه اینارو توی ذهنش داشته باشه و پیش خودش بگه فلانی تو که انقدر کارت درسته واقعا میخوای خودتو با همچین کارایی بدبخت کنی؟

واقعا ارزشش رو داره؟ واقعا می ارزه که ادم خودشو نابود کنه سر همچین چیز پیش پا افتاده ای؟
بعد میره حالت جنگندگی و وحشی گری رو هم فعال میکنه و ذهنش خالی میشه از این چرت و پرتا
و در نهایت چیزی که این آدم رو به ساحل ثبات می‌رسونه اون شخصیتی بود که داشت یا ساخته بودش!

پس خیلی این قضیه رو جدی بگیر

بعضی موقع ها ما شخصیت مورد لازم رو برای رسیدن به خواسته هامون داریم
بعضی موقع ها هم نداریم و این تضاد (عادت بد) انقدر بهمون عین ی مربی بوکس توی نقاط ضعمون ضربه میزنه تا اون نقطه رو درست کنیم و تا درست نکنیم اون شخصیته ساخته نمیشه و وقتیم شخصیته ساخته نشه ترک عادت بد یا رسیدن به اون خواسته امکان پذیر نیست!

مثلا خوده من خیلی از ویژگی ها مثبتی که الان دارم و باعث ایجاد ی شخصیت خوب ازم شد رو اصلا و ابدا نداشتم بلکه خودم با تمرین و تکرار بدست آوردم، پس اینجوریم فکر نکن که مثلا الان چون تو ی شخصیت خوبی رو ذاتا نداشتی، نمیشه و فلان و بیسار نه مثل من بسازش! اون موقع میبین که چقدر پاک موندن ساده تر میشه!!!